شعر و ترانه انگلیسی با عنوان : دختر ، حجاب ، حیا
(( از مجموعه "من عاشق حجاب هستم "نوشته حجت بقایی ))
Poetry : Girl, hijab, modesty
(I love hijab)
The girl is beautiful with her hair
A father's wealth is his daughter's modesty
When the girl
She left her beautiful hair
That it becomes a hairy mess
Or that the beauty of a girl is hidden
Or eyes that see a beautiful face
Or that girl will leave
Bare head here and there
Or a woman can look like a man
be free
when did it happen
Let the country be prosperous with hair
naked hair
bare body
The houses were also stripped bare
There is no longer a human
To have dignity
have a mask
have a hijab
This was the difference between humans and wildlife
Man controlled his instincts
But now
They control human instincts
Angels over shameless people
they have a lot of patience
Indecency is beautiful from a distance
But the closer you go
The result is the card in the sewer
Women are like flowers in the garden of the world
A beautiful flower has its place in a garden
A lonely flower, a flower in the corner of the soil
It goes hand in hand with every look
You left your hijab.
What do you do with instincts?
What do you do with the looks of lustful men?
How do you answer God?
You played with people's minds.
Find a mark in history
that a person without religion and faith
He has been blessed
All religions have recommended modesty
Now, girl, woman, lady
Do you trade your modesty with a hair?
O woman, God created you beautiful
You are the epitome of beauty
But if you don't hide your beauty
You will be caught by the eyes of the lustful
---
Hojjat Baqaee
#i_love_hijab
#hijab
#poem
#poetry
#iranian_poem
#persian_poetry
--------------------------------
ترجمه فارسی این شعر انگلیسی را می توانید در شعرنو مطالعه نمایید :
دختر ، حجاب ، حیا
دختر قشنگیش به موهاشه
دار و ندار پدرِ دختر حیاشه
وقتی که دختر
موی زیبایش رها کرد
غیرت را از مردان ،
حیا از خود جدا کرد
این که شود مویی پریشان
یا شود زیبایی دختری پنهان
یا که چشمانی ببیند روی زیبا
یا که آن دختر رود
سر لخت اینجا و آنجا
یا شود یک زن به مثل مرد،
آزاد باشد
کِی شده کشور به موی لخت آباد باشد
متن کامل در آدرس زیر
https://shereno.com/80473/72630/661415.html
در مقاله حاضر، نویسنده، دکتر آرش ابی زاده، فیلسوف و استاد علوم سیاسی دانشگاه مک گیل، به بررسی نظام انتشار دانشگاهی و چالشهای موجود در آن میپردازد.
مجله الکترونیکی یک کتاب // در مقاله حاضر، نویسنده، دکتر آرش ابی زاده، فیلسوف و استاد علوم سیاسی دانشگاه مک گیل، به بررسی نظام انتشار دانشگاهی و چالشهای موجود در آن میپردازد.
ایشان با تمرکز بر سودهای هنگفت ناشران تجاری و قیمتهای گزاف اشتراک مجلات، استدلال میکنند که این امر دسترسی به دانش را محدود کرده و به نفع شرکتها به جای پیشرفت علمی عمل میکند.
نظام فعلی انتشار دانشگاهی
نویسنده با اشاره به انحصار ناشران بزرگ دانشگاهی مانند Elsevier، Wiley و Taylor & Francis، به حاشیه سود 40 درصدی این شرکتها اشاره میکند که با سودآوری شرکتهای فناوری پیشرو برابری میکند. این امر در حالی است که دانشگاهها و کتابخانهها برای دسترسی به مجلات علمی ملزم به پرداخت هزینههای هنگفتی هستند که فشار مالی قابل توجهی بر آنها وارد میکند.
مشکلات نظام فعلی
دکتر ابی زاده محدودیت دسترسی به تحقیقات علمی را یکی از پیامدهای منفی نظام فعلی میداند. این امر بهویژه برای محققان و عموم مردم در کشورهای در حال توسعه که توان پرداخت هزینههای اشتراک را ندارند، چالشبرانگیز است.
علاوه بر این، نویسنده بر نقش این نظام در انتشار اطلاعات نادرست و تبلیغات تأکید میکند. تمرکز ناشران بر سودآوری، منجر به اولویتدهی به انتشار مقالات بیشتر به جای بررسی دقیق کیفیت آنها شده است.
راهحل پیشنهادی
نویسنده با ارائه جایگزینی به نام "انتشار الماس"، خواستار تغییر در نظام فعلی است. در این مدل، دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی با همکاری یکدیگر، مجلات را به صورت "دسترسی آزاد" بدون هیچ گونه هزینهای برای نویسندگان یا خوانندگان منتشر میکنند. این امر به تضمین دسترسی آزاد به دانش برای همه و تشویق تحقیقات علمی باکیفیت کمک میکند.
دعوت به اقدام
نویسنده از دانشگاهیان و جامعه علمی در سراسر جهان میخواهد که با انتشار در مجلات دسترسی آزاد و حمایت از ابتکارات جدید انتشار، به این جنبش بپیوندند.
ایشان بر این باورند که با تلاش جمعی میتوان به سوی سیستمی عادلانهتر و کارآمدتر برای انتشار دانش گام برداشت.
نقد و بررسی
در حالی که مقاله حاضر نقدی قوی از نظام فعلی انتشار دانشگاهی ارائه میدهد، میتوان به برخی نکات در مورد آن نیز اشاره کرد.
نویسنده به طور کامل چالشهای عملی انتقال به یک مدل انتشار کاملاً دسترسی آزاد را بررسی نمیکند.
مقاله دیدگاه ناشران تجاری را در مورد این موضوع ارائه نمیدهد.
با وجود این، مقاله حاضر به عنوان نقطه شروعی مناسب برای بحث و گفتگو در مورد آینده انتشار دانشگاهی عمل میکند و خوانندگان را به تفکر در مورد جایگزینهای بالقوه برای نظام فعلی ترغیب میکند.
منبع انگلیسی: theguardian
منبع فارسی: شارا
منتشر شده در : http://hojjatbaqaee-ir.blogfa.com/post/4109
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا
نهم محرم، تاسوعای حسینی، روز یقین و وفاداری تسلیت باد.
مجله اینترنتی یک کتاب
فیلمنامه سه اپیزودی این پنج نفر در راه بازار فیلمنامه
دکتر بقایی پژوهشگر و فیلمنامه نویس در گفتگویی با خبرنگاران از اتمام فیلمنامه جدیدش خبر داد.
مجله اینترنتی یک کتاب ، حجت بقایی گفت : دیشب بالاخره تصمیم گرفتم فیلمنامه : (( این پنج نفر )) را به بازار فیلمنامه ارائه کنم .
داستانی سه اپیزودی ( سه قسمت جدا از هم ) بر اساس ماجرای واقعی فردی نوشته شده که در سه مرحله از زندگی با چهار نفر همکار می شود . که با خودش می شوند ۵ نفر .
در اپیزود اول این پنج نفر افرادی هستند که برای رشد خود به دوستانشان کمک می کنند ، و کم کم در حوزه کاری خود پیشرفت می کنند، لیکن با اتفاقی که در جامعه می افتد موسسه تحت تاثیر قرار گرفته و شرایط طوری پیش می رود که اعضای گروه از هم جدا می شوند .
در اپیزود دوم ، قهرمان قصه با چهار نفر دیگر در موسسه ای همکار می شود ، این جا افراد برای رشد نیازی به هم ندارند ولی بنا بر نیاز کار تیمی انجام می دهند . این افراد هر کدام به تنهایی متخصص چند رشته هستند . اینجا هم تیم موفق می شود ولی موفقیتشان موجب تغییر مدیر و قوانین شده و کم کم کار کردن سخت می شود ، شرایط طوری می شود که اعضای تیم پراکنده می شوند، و قهرمان قصه هم به شه دیگری نقل مکان می کند.
در اپیزود سوم، چهار نفر دیگر هستند با شرایطی کاملا متفاوت ، این افراد برای رشد به همدیگر هم رحم نمی کنند ، از غیبت و زیراب زنی تا گرفتن کارهای مربوطه و . . .
هدفم در این قصه نمایش شرایط رشد در جامعه ایرانی است، سه مدل شرایط رشد آدمها در موسسات مختلف، و چون قصه واقعی است می تواند به عنوان یک تحقیق کادبردی هم حساب شود .
البته خوب طبیعی است این نظر من است و ممکن است دهها دیدگاه دیگر هم در این مورد وجود داشته باشد .
که محترم است . . .