من ندانم به زمین
پادشه و سلطانش
که کسی باشدو
برنامه نویسش
که کسی است
من زمینم
طول وجدان من است
- - -
حجت بقایی
با هدف انتقال تجربیات و آموزش مجموعه (وجدان و من مسئول) در فضای رسانه ای منتشر شد.
مجله اینترنتی یک کتاب // نویسنده در این مجموعه با روایتی آهنگین علاوه بر ذکر تجربیات نکات آموزشی را برای مدیران و علاقمندان بیان می کند، نکاتی که در همه مراحل زندگی به کار می آید.
حجت بقایی در این اثر قصه مدیری را روایت می کند که به دلیل یک مورد که بارها و بارها ممکن است برای همه مدیران پیش آید، خود را تنبیه می کند و این تنبیه را نه کار خود بلکه گردن وجدان می اندازد، و با وجدانش بر سر این مسئله بحث می کند .
روایت ساده اما شیرین این قصه نمونه ای از ادبیات آموزشی است که می توان برای آموزش مفاهیم به علاقمندان استفاده کرد. سبک و آهنگ روایی باید طوری انتخاب شود که مخاطب خاص و عام را جلب نماید. در این اثر هدف جذب مخاطب نیست، هدف انتقال مفاهیم است. منبع : اخبار مدیریت
دم افطار که شد
همه یک جا رفتند
هر کسی با دگری
سر سفره غذا بنشستند
ومنم در آن حال
لقمه نانی فراهم کردم
حال گدای در خالق داشتم
ناگهان حس کردم
نفسی بود کنار قلبم
دل من آرام بود
جان خستم
سرحال و شاداب
گفت بر من
صدای همره من
او که صد بار مرا
راه نشانم داده
گفت : با آرامش
لذت لحظه افطار ببر
من و نفست برویم
لحظه ای با او باش
در سکوت و آرام
حس سلطان زمینی داشتم
لحظه سنگینی بود
خالقم بود کنارم انگار
و منم
سفره یک رنگ خودم گستردم
ذکر گفتم کوتاه
و دعایی کردم
بعد آرام آرام
روزه خود وا کردم
بعد افطار برای چایی
رفتم و برگشتم
یک نفر گفت
که میهمان رفته
حس من گفت
که خالق با من
از ازل تاابد
هست همراهم
و منم تنها با یک چایی
رفتم و
پنجره را وا کردم
آسمان ابری بود
ولی دل
پرده ابر زد کنار
شکر کردم خدا
لحظه افطار
کنارم بوده
شادی و شورو شعف
از دل من بر صورت
آنچنان بود که دگر
انگاری ضعف نخوردن
شده دور از بدنم
پا شدم رفتم و
با ذکر به لب
مسجدی یافتم و
خلوت خود در مسجد
سر کردم
- -
حجت بقایی
13/12/1403
از مجموعه : افطار گدا و خدا