به گزارش نشریه الکترونیکی یک کتاب ،همزمان با اولین روز رمضان شعر : ( تحویل به روزست شب قدر گوهربار ) سروده جدید آقای حجت بقایی منتشر شد.
متن شعر به شرح زیر است :
- - -
زلفت شب قدره
صورت همچو نوروز
نوروز زمین است
روزه همچو ماه است
تحویل سال شمسی
هزارو چهارصدو چهار
زمین همره ماه است
من نیز در این حال
تحویل به روز است
شبش قدر گوهربار
بین شب و روز
بهر دعا من سحر آیم
گویم به امامم
آنکس که به نامش
همه عالم یا علی گفت
تو شیر خدایی
به کمالت در خیبر بگشایی
تو شمس جهانی
من خاک نهانم
تو علم عیانی
من کودک مکتب
خورشید دلم باش
دلِ تاریک و سیاهم
روشن کن و
نوری به قد من
تا دیده شوم پیش خدایم
به کمی من
ای شمس اگر
از من بد فکر و گرفتار
خواهی که شوی دور
من عجبم نیست
چون ذات خطاکار خودم
من بشناسم
دانم به نگاهت
همه دردها شود دود
گفتند بخواه از کرم دوست
کریم است و ببخشد
تسکین و دواییست
چو خورشید به جهانیست
صد گفته شنیدم
که تو خوب تر از خوب
من آمده ام
با همه درد و همه آهم
دانم که تو دریای محبت
تو بزرگی تو کریمی
من قطره ام اما
چو سوی رود شوم
آب روانم
به مُلکِ کَرَمَت
با سفر آیم
من منتظرم
یک خبری از تو بیاید
عید و رمضان با هم
اخبار خوشت کو
بر من برسان حال خوشم را
اینجا همه
دنبال نجاتند
گویم به همه از ته جانم
ناجی تویی و باقی اینان
همه را جز تو هلاک است
- - -
حجت بقایی
۱۴۰۳/۱۲/۱۲
#شعر_نو
#شعر_فارسی
#رمضان
#بداهه
بقایی، در این سروده، نه تنها فقدان سید را مرثیه میگوید، بلکه با قلبی آکنده از درد و پرسش، در زیر تابوت او، به دنبال نشانههایی از راهی میگردد که سید در سکوتِ مرگ، به او واگذارده است.
به گزارش پایگاه اینترنتی یک کتاب ، به مناسبت همزمانی شب قدر و سال تحویل ۱۴۰۴ حجت بقایی قطعه ادبی در پایگاه ادبی شعر نو منتشر کرد، در این قطعه ادبی سعی شده برای بیان این تضاد بهترین گزینه ها استفاده شود.
در ادامه متن شعر را منتشر می کنیم :
تلاقی شب قدر و نوروز
- - -
نوروز چهارصد و چهار
تحویل سال شب قدر است
عید من جشن ندارم
در دعا و عشق غرقم
لیک شادی من ندارم
مست عشق اولیایم
رقص و پایکوبی ندارم
جشن من امسال فطر است
بر من امسال پیامی ندهید
قدر نوروز بدانم
حرمتش قدر دانم
عبد باشم سال تحویل
بعد در وقت مناسب
عید گیرم بندگی را
فطر هم عید صیام است
هم شود نوروزم امسال
چه سعادتی شد امسال
امتحانی ساده اما
سخت گیرند برخی آنرا
من به کس کاری ندارم
عید بنده بعد فطر است
تحویل چهارصد و چهار را
سر کنیم با قدر همراه
شادی و جشنش بماند
بعد فطر و ماه قرآن
سالها این اتفاقی است
قدر تحویل را بدانیم
هر دو را با احترامش
لیک حرمت هم بداریم
یا علی با عشق نامت
می رویم در سالی پر شور
تا که باشد چهارصدوچهار
سالی پر از ثروت و کار
- - -
حجت بقایی
#تحویل_سال
#شب_قدر
#سال_نو
#عید_فطر
#نوروز_هزار_و_چهار_صد_و_چهار
#شعر_نو
#رمضان
#بداهه
برای نصر خدا شیر مسلمان
- - -
رفتم لبنان
آخرین بار
سید نصرخدا رو ببینم
دیدم که روی دستا
سید رو می برند
رفتم به سوی مردم
غرق جمعیت شدم
زیر تابوت سید
اشهدی گفتم بلند
سید شیر و دلاور
که به نامردی زدندش
بعد هم اعلام کردند
سر حزب الله قطع شد
و این ور حزب الله
دنبال سازش دویدند
دشمن چند ساله را هم
انگاری اصلا ندیدند
من سیاسی کار نیستم
سید را من دوست دارم
چون که تنها بود تنها
حیف شد نصرخدا رفت
حیف شد یک شیر دیگر
شد شکار لاشخورها
شیر بهر شکارش
می رود تنهای تنها
لیک لاشخورها جمعی
بر سر شیران می ریزند
حیف شد شیر دگر رفت
شیرها در خواب بودند
یا که شیری آن نزدیکها بود
من در آن حال زیر تابوت
حرفها گفتم به سید
صد سئوال و پرسشم را
پرس و جو کردم ز سید
سید اما در سکوتش
گفت : پاسخ هم بماند
تو اگر باهوش باشی
پاسخ آن را ببینی
پاسخ آن را شناسی
تو اگر ره را شناسی
من شدم بیرون از آن جمع
آمدم در خانه خود
گر زیارت بود بس بود
دیدار آخر بود بس بود
آمدم در خانه اما
یاد آن شیر مسلمان
فکر من درگیر کرده
عشق قدس و عسقلان هم
عالمی درگیر کرده
سید نصرخدا رفت
شیر دیگر خواهد آمد
قدس داستانش دراز است
نصر پشت نصر آید
روز موعود خواهد آمد
- - -
حجت بقایی
منبع : گروه ادبی انوشا